چند شعر

عشق

شاعرانه


دوری از این دیده ، اما باز یادت میکنم    حرمت این آشنایی فرش راهت میکنم
در فراقت ، غم حصار خنده هایم را شکست   باز هم از انتهای دل صدایت میکنم


من که گفتم این بهار افسردنی است   من که گفتم این پرستو مردنی است

من که گفتم ای دل بی بند و بار      عشق یعنی رنج ، یعنی انتظار


آه عجب کاری به دستم داد دل     هم شکست و هم شکستم داد دل

گر نیایی تا قیامت انتظارت می کشم.
منت عشق از نگاه پر شرابت می کشم.
ناز چندین ساله ی چشم خمارت می کشم.
تا نفس باقیست اینجا انتظارت می کشم.

 


ای اشک ، آهسته بریز که غم زیاد است   ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است

امروز کسی محرم اسرار کسی نیست   ما تجربه کردیم ، کسی یار کسی نیست . . .


آنجا که توئی ، رهگذری نیست مرا   جز دوری تو غم دیگری نیست مرا

خواهم که به جانب تو پرواز کنم   حیف است که هیچ بال و پری نیست مرا . . .


گر محبت ثمرش سوختن و ساختن است

یا به دنبال محبت سر خود باختن است

من به میدان رفاقت گذرم از سر خویش

تا بدانی که این حاصل دوست داشتن است .

باید از عشق بسازم غزلی قابل تو
 غزلی ناب و صمیمانه به وزن دل تو
 دلی از جنس بهار است که تقدیم تو باد
سبز باشی و دلت خانه ی پاییز مباد .

میان قلب من عشق تو پیداست
 لبانت مثل گل خوشرنگ و زیباست
 مشو غمگین اگر از هم جداییم
 که بی رحمی همیشه کار دنیاست .

دلم با عشق تو عاشق ترین شد
 تمام لحظه هایم بهترین شد
 ولی بی مهریت كار دلم ساخت
 دل تنهای من تنها ترین شد...

 

به کوه گفتم عشق چیست؟        لرزید.

 

 به ابر گفتم عشق چیست؟        بارید.

 

به باد گفتم عشق چیست؟         وزید.

 

به پروانه گفتم عشق چیست؟     نالید.

 

به گل گفتم عشق چیست؟       پرپر شد.

 

و به انسان گفتم عشق چیست؟

 

 اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟     دیوانگیست!!!

ای که می پرسی نشان عشق چیست   عشق چیزی جز ظهور مهر نیست
  عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست   عشق یعنی جان من قربان اوست



 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در دو شنبه 16 آبان 1390برچسب:,ساعت21:0توسط یاس | |